گروه : سیاسی
ساعت : 00:19
شناسه : 1978
تاریخ : 05 دی 1403
برگ‌هایی از اندیشه‌اش را خوشه چینی نمودم با ورق زدن گوشه‌ای از درخت بلوط زندگانی غلامرضا تاجگردون تحت عنوان "من را ورق بزن" برگ‌هایی از اندیشه‌اش را خوشه چینی نمودم

خط شهر، در این کتاب به ناله‌های خاموش میرسیم که روایت دل‌تنگی مادر شهید در غیاب احمد شهید عدالت را بهمراه دارد و برگ دیگر این کتاب ،به غلامرضا و یاد احمد میرسیم که سفر به دنیای احساساتش دارد و یادآوری‌های تلخ پرکشیدن احمد وتوام با سکوت پرفریاد مادر وتأمل در فقدان و ناله‌های این مادر شهید.

بخشی دیگر از این کتاب آوای عشق و انتظار را درمیابیم که داستان غم‌انگیز مادر و یاد احمد نیامد را میسراید.

و چشم به راهی بی‌پایان که احساسات عمیق در روایت زندگی غلامرضا تاج گردون را با ساز بلوط مینوازد که غمی در سکوت مادر را روایت میکند که صدای خاموش تأثیر فقدان احمد بر روحیه خانواده و جامعه را بیان می‌کند.

و برگی دیگر از این درخت زندگانی که احمد، یادگار عشق برادر را توصیف می‌کند که به بررسی احساسات عمیق غلامرضا تاج گردون پس از فقدان احمد می‌پردازد….

در ورق دیگری از این کتاب،اشک های پاییزی بلوط غیرت تاجگردون در کویر محرومیت هم تبارانش را میشنویم که در مطلبی توصیفی سعی نمودم نهال احساسات پادکست من را ورق بزن را به صفحه نگارش دربیاورم و به قلب اندیشه های زاگرس بکارم.

“غلامرضا تاجگردون نماد عزت زاگرس در دل حماسه ها “

تو رابا دیدن عکس استورارت در مقام مدافع حریم عدالت و صلابت حرکتت در مسیر غیرت را فقط می‌توانم بگویم مینگارم در ستایش یک حماسه ی جاودان فراست و کیاست

مادرزاگرس:فرزانگی غیرت در آبیاری زاگرس

غلامرضای تاجگردون،نام آشناترین واژه در قاموس حماسه های عزت آفرین زاگرس، نمادی از یک مادر زاگرس میباشد که فرزانگی های غیرتش وخاطرات حمیتش در آبیاری بلوط آبادی ایل و تبارم در تاریخ شکوهمند این دیار به یادگار خواهد ماند.

فرزندان دفاع مقدس:ریشه های حمیت و غیرت در خاک نمایندگی 

تو آن دل‌خونی بودی که همچون ابرهای سهمگین در آسمان دلسوزی مادرانه ات برای محرومیت و مظلومیت هم تبارانت گریستی در حالیکه تابوت های خالی از عدل و انصاف دولت بر ملت را به دوش غیرت یدک کشیدی

 تاج افتخار زاگرس:مردی از جنس سخاوت 

 تو تاج افتخار زاگرس بزرگ مردی هستی که مادرانه های محبت و غیرت را در ر‌وزهایی که در سرزمینم نام و نان بهایی نداشت تنها میدان دار وعروج عزت این دیار در بهارستان عدل و انصاف شدی

پرچم دار لیاقت:طلوع خورشید بر افق عدالت 

 امروز در دل تاریخ کشف نمودم که تو همچون مادر زاگرس با علم مادرانه ی رحم و عطوفتت سربلندی سرزمینم را شهادت دادی و همچون بلوط‌ در مقابل طوفان های بی محبتی ایستادگی و‌ایثار نمودی و‌بر‌ بلندای قله افتخار، بیرق شایستگی را به اهتزاز دیارمان درآوردی.

تبلور حماسه ی آبادی در کویر محرومیت

آن روزها که دیارم در بمباران بی توجهی و بی عدالتی تن به مرگ میسپرد تو آفرینش شکوه یک حماسه شدی در دل بحران ها.

ناله های خاموش:روایت دلتنگی مادر شهید در غیاب احمد

آن طرف تر صدای ناله های مادری را شنیدم در دامان تقدس و تربیت،رزمندگانی از حسین فهمیده تا احمد تاجگردون را برای صیانت ایران زمین پروراند و بیقراری های مادرانه را به سوگ‌ فرزندان غیورش در دل خود نگاه داشت تا صبح قیامت.

فریاد بیصدای مادر

صدای ناله مادری را شنیدم که شروه کنان فریاد میزد دی خون بند نافته بریدوم …

من در کتابت بی بی …تاجگردون را دیدم که هنرمندانه با تربیت غیورمردانی چون شهید احمد،خالق صحنه هایی شد که استقلال و‌اقتدار و افتخار نه تنها زاگرس بلکه یک‌ کشور را تضمین نمود.

براستیکه باید زانو زد در مقابل چنین طلیعه داران فخر وسرور نه آنکه با تیرسه شعبه ی بی حرمتی قلب نجابت و اصالتشان را خونین کنیم.

تو را ورق زدم 

و فصل الخطاب کلامم به خواب زدگانی که در‌دل ااسایش روزمرگی های زندگی جا خوش کرده اند ،پرچم 

‌‌و من الیل فسبحه و ادبار النجوم را به اهتزاز در می آوریم چرا که ثابت شد

در آستانه ی طلوع خورشید لیاقتمندان ستاره های بی عدالتی یک به یک غروب کردند …

چون فراموش کرده بودند ریشه های بلوطی فرهنگ مقاومت و غیرت از کجا شکوفا شد اما ما فرزندان دفاع مقدس 

به خاطر سپرده ایم که 

که خاک غیرت اصالت حمیت نجابت ریشه های نهال زندگی مان را دربرگرفت و به خاطر سپرده ایم که در‌زیر سایه کدام رحمت الهی شاخه های اقتدارمان‌ را رو به آسمان گستراندیم اری روزهای سخت و بحرانی را با پشت سرگذراندیم‌ و به آفرینش شکوه حماسه جاوید زاگرس در دل بحران رسیدیم

غلامرضا تاجگردون با کارنامه ی شیشه ای علم و عمل خود در راه خدمت به مردم مجاهد فی سبیل اللهی است که گوهر عمل خودرا به عیار زخارف دنیا محک نزد و خالق حماسه ی عظیم احیای جامعه مدنی شد زمانیکه انگیزه های انتخاباتی همچون زمین موات بود اما ایشان با صلابت اراده رهنورد راه مقدس خدمت رسانی به مردم دیارش شد و با پرواز کبوترانه اش به صحن بهارستان عدل بر دشت زاگرس نشینان نسیم بهشت پاشید.

آری این سفیر عشق در برابر یزیدان قدرت، شهید زنده ماند و خود را تا کربلای پیروزی رساند و پرچم مرگ در مسلک ققنوس ندارد جایی را به اهتزاز درآورد.

دنیا قابضی