گروه : اجتماعی
ساعت : 20:13
شناسه : 1405
تاریخ : 28 آذر 1402
حضور در کنار پزشکان الکفیل در اندیکا خط شهر گزارش می‌دهد؛ حضور در کنار پزشکان الکفیل در اندیکا

به گزارش خط شهر، حضور ۵ روزه "گروه جهادی الکفیل" در شهرستان اندیکا دلیلی شد که در قالب تیمی ۲ نفره از اهواز راهی اندیکا شویم و گزارشی از روند اقدامات این گروه جهادی تهیه کنیم. 

خط شهر- این گروه جهادی که متشکل از پزشکانی از سراسر کشور بود از تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۲ در اندیکا مستقر شده و تا ۲۶ آذرماه خدمات پزشکی خود را در محلی به نام مسجد امام رضا (ع) قلعه خواجه مستقر کرده و در کنار این تیم ثابت، تیم پزشکی سیاری نیز کار اعزام به روستا و معاینه مردم را بر عهده گرفتند. 

شروع سفر ۲۰۰ کیلومتری ما به اندیکا با وضعیت ماشینی که برف پاک کنش خراب بود و مسیری که احتمال مه گرفتگی داشت و "زمانی" که باید آن را به بهترین نحو ممکن مدیریت می‌کردیم، شروع شد و پس از ۳ ساعت رانندگی به مقصد که شهرستان اندیکا باشد رسیدیم. 

تقریبا ساعت ۷ و نیم شب بود که آدرس مسجد امام رضا (ع) در قلعه خواجه را پیدا کردیم و مستقیم تجهیزات تصویر برداری را به صحن مسجد بردیم. در حیاط جمعیتی پشت درب منتظر ورود بودند که غالبا خانم و با پوشش خاص همان منطقه بودند. 

جلوی درب ورودی رسیدیم و از میان جمعیت یا الله یا الله کنان نزدیک در شدیم، پسر جوانی که لباس بسیجی به تن داشت از میان تکه ای از درب که شیشه نداشت سرش را پایین آورد، تا تجهیزات را در دستمان دید با حالت تردید گفت بفرمایید؟! 

ماهم که با اینجور موقعیت ها آشنایی داشتیم همینجور روی هوا گفتیم از طرف "آقا سید" آمدیم، بچه های رسانه ایم! 

این را که گفتیم جوان با اطمینان بیشتری گفت: بفرمایید. خوش آمدید! 

«صحن مسجد امام رضا(ع) پر بود از تجهیزات دندانپزشکی» 

وارد که شدیم با یک صحن بزرگ مسجد مواجه شدیم که سقف بلندی داشت. دیوارها سفید و چراغ ها از سقف آویزان بودند. نور خوبی برای تصویر برداری بود. یونیت های دندانپزشکی با فاصله های ۱ الی ۲ متری کنار هم بوده و صدای دستگاه های کمپرسور هوا که برای ساکشن محتویات داخل دهان بیمار بودند سر و صدایی را در کنار هیاهوی مردم ایجاد کرده بود.

بلادرنگ با هماهنگی رابطمان آقای امامی و معرفی مختصرمان به کادر هماهنگی، دستگاه های تصویر برداری را آماده کردیم و شروع به ثبت و ضبط خدمات این گروه جهادی به مردم شدیم.

همه مشغول کار بودند. تقریبا ۸۰ یونیت پزشکی با تجهیزات کامل در سالن مسجد مستقر بودند. بیماران آقا و خانم و مسن و جوان و کودک روی تخت ها دراز کشیده و مشغول درمان بودند.

دوربین را میچرخاندیم و گاهی توجه پزشک ها و بیماران را جلب میکردیم. برخی بیماران معذب میشدند که دهانشان باز است جلوی دوربین، بعضی از پزشک ها هم بخاطر اینکه ریا نشود یا چیزی دیگر، دستشان را بالا می آوردند و میگفتند: آقا نگیر! 

در سالن میچرخیدیم، همه مشغول کار بودند. بچه های هلال احمر، بچه های فرمانداری، نیروهای بومی منطقه که داوطلبانه در حال کمک بودند، همه و همه در حال تلاش برای هرچه بیشتر ویزیت شدن بیمارانی بودند که تا آن ساعت شب جلوی درب صحن مسجد صف گرفته بودند. 

«گفتگو با سید عبدالامیر عبدالملکی، مسئول گروه جهادی الکفیل» 

مدیر گروه جهادی که جوانی با قامتی متوسط و محاسنی بلند بود را پیدا کردیم. پایش لنگ میزد که بعدا متوجه شدم از فرط خستگی است. بسیار پر انرژی بود و با بیسیمی که در دست داشت هماهنگی های لازم را انجام میداد. مدام در سالن میچرخید و نیاز های تیم درمان را پایش میکرد. با تیم درمان رابطه خوبی داشت و هر صحبتی که داشت با حالت خنده و گاهی هم جدی اما با صمیمیت مطرح می‌کرد. 

صدایش زدیم برای اینکه مصاحبه ای تصویری از او بگیریم. با چهره ای خسته ولی خوشرو که میگفت ای کاش مصاحبه را بگذاریم برای وقتی دیگر، پرسید: همین الان؟! 

ما هم طبق عادتمان که هیچوقت نقدمان را به نسیه نمی دهیم با خنده گفتیم بله آقا سید همین الان! 

دکتر سید عبدالامیر عبدالملکی مسئول گروه جهادی الکفیل که بعدا متوجه شدیم روحانی هم هست، جلوی دوربین و پشت به جمعیت ایستاد و شروع کرد: 

- ایام شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) توفیق خوبی برای خدمت به مردم ولایتمدار و قوم شریف همیشه قهرمان بختیاری بود. 

- گروه جهادی الکفیل به مدت پنج روز از ۲۲ الی ۲۶ آذرماه در شهر قلعه خواجه شهرستان اندیکا در مصلی این شهر با ۸۰ یونیت دندانپزشکی و ۱۵۰ دندانپزشک به جامعه هدف بیش از ۲ هزار مددجو کمیته امداد و بهزیستی و مردم محروم عشایر و روستایی خدمات تخصصی دندانپزشکی ارائه می‌دهد.

خدماتی همچون جراحی، ترمیم، عصب کُشی و جرم گیری و نظایر آن توسط این تیم انجام می‌شود.

حجت الاسلام دکتر سید عبدالامیر عبدالملکی ادامه داد: در کنار این مجموعه دندانپزشکی، پزشکان، متخصصان و جراحان گروه جهادی الکفیل در ۲ اکیپ ثابت و سیار در دورترین نقاط اندیکا که غالبا صعب العبور است خدمات پزشکی ارائه می‌دهند.

لحظه ای ضبط را قطع کردیم تا سید دوباره حواسش را جمع و جور کند و ادامه دادیم: پزشکان مغز و اعصاب، جراحان، متخصص‌های داخلی، گوارش، عفونی، اطفال و نظایر آن در اکیپ ۱۷ نفره با حضور در مناطق عشایری و روستایی بیماران را معاینه کرده و در صورت نیاز به خدمات دندانپزشکی به تیم مستقر در مصلی معرفی می‌شوند و در صورت نیاز به درمان در دیگر زمینه‌ها توسط تیم پزشکی به مراکز درمانی در سراسر استان معرفی می‌شوند.

- با توجه به اینکه ممکن است دوره درمان این بیماران چندماهی زمان ببرد، لذا متعهد شدیم تا پایان دوره درمان از نظر مراقبت و دارو در کنار آن‌ها باشیم.

دکتر دستهایش را به هم گره زد و قفسه سینه اش را بالا گرفت و گفت: ما به مردم استان خوزستان مدیون هستیم، چرا که در هشت سال دفاع مقدس سپر بلای کشور بودند و امیدواریم چنین خدماتی ذره‌ای از فداکاری این مردم را جبران کند.

صحبت هایش که تمام شد خیلی خلاصه از ما تشکر کرد و چند لحظه بعد دوباره بالای سر بچه های گروه و بیمارانشان بود... 

«پیرمرد مصاحبه دوست» 

همینطور که چرخ میزدیم و ضبط تصویر میکردیم، پیرمردی مدام همراه ما می آمد. قبل از انجام یکی از مصاحبه ها من را صدا و گفت: چرا از من مصاحبه نمیگیری؟ منم هم با خنده ای از ته دل گفتم: با کمایل میل حتما عمو جان. 

به سراغش که رفتیم و دوربین را که کاشتیم، شروع کرد از مسئولین تشکر کردن که قطع کردم و گفتم: عمو جان نیازی به رسمی صحبت کردن نیست؛ خومونی (خودمونی) حرف بزن! 

«کشیدن ۲۲ دندان برای پیرمرد و همسرش» 

پیرمرد شروع کرد: راستش این گروه چند روزه که به این منطقه آمده که خدمات پزشکی خوبی هم به مردم داد. مردم بیمارستان ندارند. مردم فقیرند. مردم نیاز دارند به کمک. ما هیچ خدمات پزشکی و درمانی خوبی اینجا نداریم. 

 پیرمرد ادامه داد: من خودم توی این چند روز ۱۱ تا از دندان هایم را کشیدم و خانومم هم ۱۱ تا کشید. چهار تای دیگر هم دارم که باید عصب کشی کنم. 

از شنیدن این آمار واقعا متعجب شدیم و البته کمی هم با پیرمرد سر دندان هایش شوخی و مزاح کردیم و گفتیم: عمو جان با این حساب تقریبا خودت و خانومت حداقل ۳۰ تومنی سود کردین و کار انجام دادید. پیرمرد خندید و با خنده گفت: چه بکنیم عمو. 

با خنده از هم جدا شدیم و میان جمعیت حاضر در صحن بزرگ مسجد دیگر همدیگر را ندیدیم. در آن میان فرماندار اندیکا را دیدیم که پشت چادرهای هلال احمر نشسته و استراحت میکند. بچه ها میگفتند از روز اول آنجا بود و همه ادارات را موظف به همکاری کرده بود. 

کنارش نشستم و خودم را معرفی کردم و با یادآوری خاطرات حضور در زلزله اندیکا و خدمت رسانی به مردم منطقه به همراه گروه جهادی "همیاران ولایت" یادش آوردم که کجا قبلا ما را دیده بود. 

 «حضور چنین تیم پزشکی در اندیکا بی سابقه بود» 

دعوتش کردیم به مصاحبه تصویری، کمی صحبت کردیم و به همراه هم بلند شدیم و به سمت قسمت جلویی چادرهای مستقر در صحن مسجد رفتیم تا فضای پشت سرمان که تیم پزشکی بود مشخص باشند. 

با شانه کوچک همراهی که داشت دستی به موهایش کشید و با سه، دو، یک ما شروع کرد. 

-نوذری فرماندار اندیکا: به همت گروه جهادی الکفیل، پزشکان متخصص در شهرستان اندیکا حضور پیدا کرده و در قالب بیش از ۶۰ دندانپزشک، متخصص مغز و اعصاب، زنان و زایمان، متخصص داخلی، اورولوژی و نظایر آن به مردم منطقه خدمت رسانی می‌کنند.

- این گروه جهادی به مدت ۵ روز در اندیکا مشغول به خدمات رسانی بود و بیش از ۲ هزار بیمار را ویزیت کرد. 

- با توجه به روستایی بودن بافت منطقه که شامل بیش از ۶۰۰ روستا می‌شود، امر خدمترسانی در حوزه بهداشت و درمان کاری سخت بوده که این دست از کارهای جهادی در حوزه پزشکی میتواند کمک خوبی در منطقه باشد. 

- با توجه به نبود بیمارستان در اندیکا، کار این پزشکان و گروه جهادی بسیار با اهمیت و ارزشمند بوده و استقرار چنین تیم دندانپزشکی در اندیکا تاکنون بی سابقه بوده است.

- همچنین موسسه فرهنگی بلاغ مبین نیز این در اندیکا مستقر بوده و روحانیون این موسسه در کنار پزشکان در دورترین نقاط به روستاها و چادرهای عشایر رفته و در ایام فاطمیه کارهای فرهنگی خوبی را انجام دادند.

پس از مصاحبه با فرماندار، چند مصاحبه و چند تصویر دیگر گرفتیم و دیگر تقریبا ساعت ۱۰ و نیم شب شده بود و خستگی راه و کار میگفت باید کار را تعطیل کرد. به خانه آقای امامی که هماهنگی رفتن ما را انجام داده بود رفتیم و به همراه همکارم شب را آنجا ساکن شدیم و کارهای عقب مانده ای که باید تمام میکردیم را انجام دادیم. 

روز آخر یعنی روز ۲۶ آذر، پس از خوردن صبحانه زیر درختان پرتقال و نارنج که زیر سایه آن ها جا گرفته بودیم، وسایل را مجددا جمع کردیم و از روستای آب زالو به سمت مسجد امام رضا (ع) قلعه خواجه حرکت کردیم. 

وقتی رسیدیم خیلی وقت بود که پزشکان و تیمشان مشغول انجام کار بودند. پنجره‌های بزرگ مسجد نور خورشید را به داخل صحن می‌تابید و ستون‌های متعدد درون صحن، سایه روشنی را ایجاد کرده بودند که تصویربرداری را سخت می‌کرد.

مردم همچنان در حیاط و محوطه مسجد منتظر بودند تا نوبتشان شود که این نشان از استقبال بی‌نظیر مردم و البته نیاز مبرم منطقه به بیمارستان و خدمات پزشکی داشت. 

خانم و آقایی که پشت میز تجهیزات پزشکی نشسته بودند مرا صدا زدند و پرسیدند: چطور می‌شود این تصاویر را تهیه کرد. 

این سوال را پرسیدند و سر صحبت باز شد. پرسیدم از کجا تشریف می‌آورید: آقا جواب داد از مشهد. 

خانم مسن دیگری که یک سری در حیاط مسجد او را دیده بودم با روپوش سفید از راه رسید و گفت: من هم از تهران آمده‌ام، از من هم مصاحبه می‌گیرید؟ 

ما هم از خدا خواسته لنز دوربین را به سمت او چرخاندیم و گفتیم: چرا که نه! خانم شروع کرد: از تهران آمده‌ام. بازنشسته سازمان غذا و دارو هستم و این چهارمین یا پنجمین بار است که با گروه جهادی الکفیل در مناطق محروم حضور پیدا می‌کنیم و این بار در اندیکا توفیق خدمت رسانی داشتیم که از این بابت بسیار خوشحال هستم. 

خانم روپوش سفید ادامه داد: اینجا مردم بسیار مهربان و خونگرمی دارد، دوری هم در منطقه زدم. منطقه ای بسیار زیبا دارید. راستی کشک و قارا هم خریدم! 

این را که گفت زدیم زیر خنده و او هم کمی متعجب که چرا خندیدیدم به همراه ما خندید. بعد از این یخ جمع دیگر کاملا آب شده بود و کمی گپ و گفت کردیم. از ما خواستند عکسی دسته جمعی از آن ها بگیریم که ما هم عکس را گرفتیم و طبق قولی که هر عکاسی میدهد گفتیم: بعدا برایتان میفرستیم! 

کار ما در روز دوم با تصاویری که گرفتیم تمام شد و کم کم بچه های هلال احمر که زحمت زیادی را برای خدمات رسانی در این برنامه کشیدند شروع به جمع کردن تخت و وسایل مستقر درون سالن کردند. 

تجهیزات زیادی در سالن مسجد مستقر شده بود که جمع کردن آن ها به صورت کامل زمان می‌برد، لذا ما هم کم کم وسایلمان را جمع کردیم و با خداحافظی از کسانی که در این دو روز با آنها آشنا شده بودیم از صحن مسجد بیرون زدیم و پس از صرف ناهار به سمت اهواز حرکت کردیم. 

«گروه های جهادی در اندیکا»

تجربه شخصی من از حضور در گروه‌های جهادی که در مناطق مختلف استان خوزستان خدمت رسانی می‌کنند، تجربه های متفاوتی است اما این تجربه از این بابت که جنس کمک، جنس درمان بود و حجم کمک رسانی بسیار قابل توجه( هم از لحاظ درمانی و هم از لحاظ مالی)، قطعا در خاطر من می ماند و امیدوارم این دست از کارهای خیر در مناطق محروم استان ادامه داشته باشد و در کنار آن توجه ویژه ای به نیازهای مهمی همچون احداث درمانگاه و بیمارستان، بهبود حمل و نقل و احداث جاده های استاندارد، توسعه شبکه های آب و انرژی های حیاطی همچون گاز و برق، ایجاد اشتغال، توجه به ظرفیت های بزرگ کشاورزی و دامپروری، ایجاد مراکز خرید و مراکز تفریحی و گردشگری، توجه به مسائل معیشتی و فرهنگی مردم و سایر نیاز های اساسی منطقه نیز شود. 

به گزارش خط شهر- شهرستان اندیکا قطب انرژی برق آبی کشور، شایسته آن است که مردم آن منطقه از خدماتی پایدار، مستمر و با کیفیت برخوردار بوده و با مدیریتی صحیح، ظرفیت های فراوان آن منطقه فعال و به کارگیری شوند.

 

 

 

 

 

 

به قلم: آرش منجزی